شکوه شب
با شعر تو آغاز میشود:
به خیمهی خیال خویش میخزم
و با خواب تو.
هماغوش می شوم.
عاشقانه
گلبرگ های تو را میشمرم
عاشقانه
سپیدی پرهای تو را مینوشم
و عاشقانه
تمام پولکهای تو را میبوسم.
*
تو در تنور سرد سکوتم
یک بغل ترانه میریزی
و واژهواژه
آه برشته
برمی چینی.
سپس
مینشینی و
خاموش و بیقرار
آهنگ قلب مرا مینوازی؛
تا مرز لحظههای غریب.
*
همیشه
در سپیدترین لحظه.
تو برمیگردی
و به آبی ترین خیال.
وحشیترین-
و غریبترین
رؤیای مرا
رام میکنی.
*
عاشقانه
رو به قلب تو میمیرم
و بارانی از
پر و
پولک و
گلبرگ.
غبار آغوش مرا میشوید.
درباره این سایت